آدرین یکی یکدونه آدرین یکی یکدونه ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

آدرین بهونه کوچولوی قشنگم برای زندگی

خلاقیت آدرین

چقدر روزها سریعا در گذر هستند و بچه ها هر روز بزرگتر از دیروز می شوند و زندگی خوب ، موفقیت برای من مادر که  آینده زیبایی را برای پسرم می خواهم توقف ندارد و هر لحظه اش برای چشیدن شیرینی موفقیت فرزندم مهم هستش و من دوست ندارم از دست بدهم . نمی دونم راهی که انتخاب کردم  چقدر بازده دارد برای آدرین که تازه یک سال و نیم شده یکی از گزینه هام خانه کودک اردی بهشت بود که من برای کلاس خلاقیت مادر وکودک برای یک روز در هفته ثبت نام کردم که هفته پیش برای اولین جلسه با ادرین برای ساعت 12 ظهر آنجا بودیم ولی از شش نفری که کلاس را تشکیا می داد آدرین و دختر خانم که خواب بود با بابا و مامانش آمده بود که کلاس تشکیل نشد و ...
24 بهمن 1391

این دفعه دندان آسیابی

                           نهمین و رهمین دندان شما با  هم زمان لثه صورتی زیبایت را شکافتن و از پایین در آمدن وقتی به مرواریدهای پایین نگاه میکنم چهار تا از جلو در آمدن کنارهایشان خالیست ولی دو دندان بزرگ آسیابی با چهار نقطه بیرون زده از عقب سرک می کشند مبارک باشه ...
2 بهمن 1391

تعادل آدرین

آدرین مامان آفرین به شما که دیروز با پشتکار شروع به ایستادن بدون گرفتن جایی کردی من خیلی دوست دارم سریع به راه می افتادی ولی حالا که با تاتی و چهار دست وپا رفتن کارت راه می افته راه رفتن را دوست نداری حتی حاضر به تمرین هم نبودی و حالا یک هفته ایی میشه با کمک چرخت و من که فقط یک دست را بگیرم راه می ری ولی دیروز خیلی لحظه ی زیبایی برای من مادر بود که با اعتماد ایستادی و هر دو دستت را از روی پاهای من برداشتی و زمانی که خسته شدی نشستی و برای خودت دست زدی قربونت برم دلبندم که هر کار خوبی می کنی و خودت کاملا مطمئن هستی درسته برای خودت دست می زنی و همه کسانی هم که در آن لحظه حضور دارند را نگاه می کنی که رات دست بزنند و راستی یادم رفته برات...
24 آذر 1391

قدم

  2000000حح7حح 7 ححر ز. +.ئققبصئد.ئ.ئ تت   نمفغنئفنخقنخق لاون34زب90 تایپ شده به دست آقا پسر که کمک مامان می نویسه آدرین دیشب موفق شدی وقتی که اصلا حواسم به شما نبود یک مسیر دو متری را بدون گرفتن جایی طی کنی این کار شما خیلی زودتر باید انجام می دادی و باز هم جای شکرش باقیست ولی هر زمان من هستم اصلا راه نمی ری و منتظر کمک می مانی که دستت را بگیرم ولی دیشب داشتم شام شما را آماده می کردم که روم را برگردونم که ببینم شما چکار می کنی که دیدم بله داری خیلی با احتیاط راه می روی و به سمت ماشینت می ری ولی وقتی دیدی که بله مامان داره نگاه می کنه به ماشین رسیده بودی و دیگه راه نرفتی   قدم به قدمت...
22 آذر 1391

عکس من در مجله شهرزاد

  دو ما پیش زمانی عکسهای آتلیه آماده شد تصمیم گرفتم عکس شما پسر یکی یکدونه مامان را برای مسابقه عکسخند مجله شهرزاد بفرستم تا عکس شما را کنار نی نی های زیبای دیگر ببینم و مامانهای دیگه هم لبخند پسر من را که پاداش تمام روزهای مادرانه منه را ببیند و این شد که عکس شما این ماه در شماره 52 مجله چاپ شد من روزی که مجله را از دکه روزنامه فروشی گرفتم اولین کار بعداز پرداخت پول آن به آقای روزنامه فروش این بود که ببینم این شماره عکس شما چاپ شده که دیدم بله عکس آقای آدرین در صفحه 116 چاپ شده فدات بشم پسرم که اینقدر با دیدن عکس خودت ذوق زده شدی و نمی شد مجله را ازت بگیرم . مرسی شهرزاد که عکس ادرینم را چ...
19 مهر 1391

فندوقی مامان

چی بگم از این پسر یکی یکدونه که هرروز با طلوع خورشید به امید تو بیدار می شم که با لبخندی که به من می زنی تمام غم و ناراحتیم را به لحظه های تنهایی شب یسپارم و تو خورشید زندگی من باعث هر چه زیباتر شدن لحظات من میشی عزیز دلم وقتی صبح داشتی شیر می خوردی ششمین دندان هم رنگ مروارید گونه اش را به مامان سحر نشان دادو شما الان سه تا دندان بالا و سه تا پایین داری و دو بالایی هم 15و20 امرداد رو نمایی شدن الان شما از روز تولدت مثل گلوله چهار دست وپا راه می ری و خودت می شینی می ایستی با کمک و میز و صندلی راه میری ولی زود خسته میشی و به کسی نگی خیلی با وقار تنیلی می کنی دقیق نمی دونم باید چطوری راهنمایت کنم...
27 شهريور 1391

اولین کوتاهی مو

    می خوام برات از اولین آرایشگاهی که رفتی بنویسم موهات بلند شده بود و مامان برای بیرون رفتن مشکل داشت و هیچ شکلی هم مرتب نمی شد برای همین دیروز زنگ زدم سرزمین رویا و برای ظهر وقت   گرفتم و با دایی سیاوش که تجریش هم کار داشت رفتیم به مو کوتاه کردن رویا جون تا شما را دید شناخت که ماه پیش ازت عکس های خوشگل گرفته شما را روی یکی از صندلی ماشینی نشوندیم وبرای لوح اولین کوتاهی مو ازت عکس گرفتند و بابازی رویا جون شروع به کوتاه کردن مو کرد اولش آروم بودی ولی کم کم گریه هات  شروع شد و یک کم هم بغل دایی مو هات کوتاه شد وبعد برای اینکه آروم بشی چکش موند برای بعد از شیر خوردن شما بع...
15 مرداد 1391

یکی یکدونه

  یکی یکدونه من عاشق این هستی که روی شی که صدا تولید می کنه بزنی و لذت ببری با یک کم اطمینان می تونم بگم نوازننده ماهری یشی به امید اون روز راستی شما دست زدن هم بلد هستی و با هیجان دست می زنی و فقط به حرف مامی برای دست می زدن گوش می کنی تازه یک خبر جدید هم دارم دندان در آوردی دو تا اولیش 23 فروردین و دومی 15 اردیبهشت دومی سر زد . ...
16 ارديبهشت 1391