فندوقی مامان
چی بگم از این پسر یکی یکدونه
که هرروز با طلوع خورشید به امید تو بیدار می شم
که با لبخندی که به من می زنی تمام غم و ناراحتیم را به لحظه های
تنهایی شب یسپارم و تو خورشید زندگی من
باعث هر چه زیباتر شدن
لحظات من میشی
عزیز دلم وقتی صبح داشتی شیر
می خوردی ششمین دندان هم رنگ مروارید گونه اش را
به مامان سحر نشان دادو شما الان سه تا دندان بالا و سه تا
پایین داری و دو بالایی هم 15و20 امرداد رو نمایی شدن
الان شما از روز تولدت مثل گلوله چهار دست وپا
راه می ری و خودت می شینی
می ایستی با کمک و میز و صندلی راه میری
ولی زود خسته میشی و به کسی نگی خیلی با وقار تنیلی
می کنی دقیق نمی دونم باید چطوری راهنمایت کنم
ولی با تمام تلاش با شما پیش می رم
شما تا امروز فقط(پگ}پجپ )این نوشته پسر گلمه
به تجویز دکتر همه غذاهات را خوردی کم کم
مامان سحر داره بهت حال می ده
از این آکواریوم خیلی خوشم آمد چون
بابا کیومرث یکی شبیه این آکواریوم داره که منتظره
شما بزرگ بشی بهش برسی چون مامان خیلی حوصله نداره
عکس :امرداد تارنمای خبری زرتشتیان