آلرژی آدرین
یک فصل زیبای خدا هم ما با آلرژی شما آغاز کردیم عزیز دلم آلرژی به تمام فصل ها زیبا
آدرینم با تغییر هر فصل و آب وهوا شما دچار حساسیت می شی و یکدفعه
شروع می شه چشمات تنگ وقرمز و پر اشک می شه و عطسه
می کنی و ازبینیت بدون توقف آب میاد واگر یک دقیقه پاک
نکنم تا گردنت میرسه خیلی شدیده و باز عزیزدلم
از دیروز آلرژیت به تغییر فصل شروع شد و
کل دیروز خیلی اذیت شدی و حتی
کل شب توی خواب گریه
کردی و مامان کلی
نگران شما
وباشربت
هم
بهتر نشدی
و من فکر کردم شما
ایندفعه سرما خوردی و با
اینکه پتوی گرم پارسال شما کوچک
شده و مامان با دایی رفتیم پتوی گرم طرح تام
و جری برای شما خریدیم ولی سرما پاییزی کار خودش را
کرده ولی پتوی شما امتحانش را داد شما سرما نخورده بودی چون
من و شما رفتیم امروز پیش آقای دکتر کنی و گفت مثل همیشه آلرژی و بهت
شربت داد تا زود زود خوب بشی پســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم
ولی مامان سحر از حدود نیم ساعت پیش سرما خورده و الان هم شما بعد از یک استراحت بیدار
شدی و چون الان یک هفته هست خودت بدون کمک بعد از راه رفتن با کمک وسایل
ودیوار خسته شدی میشینی و بلدی با چه کلیدی لب تاپ خاموش میشه آمدی
پیش من کلید کامپیوتر را می زنی و کامپیوتر به حالت استراحت میره و
بعدش می شینی به مامان می خندی من از نوشتن دراین لحظه
خداحافظی می کنم که بیام به شما شربتهاتون را بدم تا
بخوری و بعد از خوردن شیر آخر شب بخوابی
شب خوش پسرم خوب بخوابی