واکسن مننژیت
امروز صببح شما اصلا با حوصله از خواب بیدار نشدی دیشب که تو خواب کلی غر غر کردی تا اینکه پایین خوابیدی و جات گشاد شد و غر نزدی صبح تا ساعت 9 خواب بودی صبحانه ات که سرلاک با زرده تخم مرغ بود را نخوردی فقط 210 سی سی شیر خوردی حتی کاسه ات را گذاشتم که با قاشق خودت بخوری ولی حوصله این کار را هم نداشتی .
امروز خانم افشار منشی دکتر کنی زنگ زد گفت که باید پنج شنبه شما را ببرم که واکسن مننژیت بزنی تازه مامان هم باید واکسن بزنه چون آقای دکتر یکسری واکسن ها را به مادر و پدرها هم می زنه مامان گریه نمی کنه پس شما هم پسر قوی باش و گریه نکنی .
عزیز دلم شما امروز هر کاری بود کردی حتی ناهار ظهر را هم نخوردی و کل صندلی غذات از غذا آغشته شد و بعد از صندلی که درت آوردم غفلت شدم و میزت را روی زمین گذاشتم تا روم را برگردوندم رفتی سراغش و با مشت غذا خوردی نمیدونی چکار که نکردی کلی مامان با بخار شو همه جا را تمیز کرد ولی یک حقیقت را بگم لذت بردم و مخصوصا گذاشتم هر کاری که دلت می خواد بکنی .
آدریـــــــــــــــــــــــــــــن پسرم دوست دارم دوست دارم
عزیز دلم این را بدون همیشه مامانی مواظبت هست و دوست نداره پسر گلش اذیت بشه ولی این واکسنها برای شما خوبه که همیشه سالم و شاداب باشی همیشه مواظبت هستم و بهترینها را برات می خوام .