می گویم از ماهی که نبودیم
یک ماهه که من و آدرین نبودیم و شدیدا مشغول اسباب کشی چقدر این کار سخته من اولین تجربه ام بود که گذشت ماه پیش روز اول دی روز اصلی اسباب کشی بود که اسباب ها را به خانه جدید انتقال دادیم و تا حدودی چیده شد ولی زمانی پکیچ را روشن کردم که خانه گرم بشه دیدم که ای دل غافل از تمام نقاطی که امکان داره آب بده آب می ده .تا نمایندگی آمد ودرست کرد و تازه ماجرا آب دادن شیرهای خانه از اینجا شروع شد ظرف مدت یک روز شیر توالت و حمام آب دادن و دیوارها را خیس کردن و درست کردن و پیدا کردن لوله کش و پیمان کار خانه برای درست کردن تا به امروز طول کشید با پیگیری های هر روز من .بعد با افتخار هم می گویند این مشکل تمام واحدهاست . این یک حکایت کوچک از یک خانه نو ساز در تهرانه که هیچ نظارتی در مورد ساخت نداشته .
خوشحال شدم می دونید چرا ؟چون من این واحد مسکونی را نخریدم اگر ...................
و تازه داریم کارهای دیگر خانه را با گذشت یک ماه انجام می دهیم ولی قول می دهم با آدرین تا نوروز تمام بشه . چون دست به هر کاری که می زنم پسرم کمکم می ده تمیز می کنه جابه جا می کنه جا میده اسباب بازی ها سر از کابینت در میاره ظرفها می ره تو کمد فعلا خوش می گذره و تمام چیزهای اضافه به نظر آدرین به اطراف پرت میشه .
(خدا یک صبر مازاد )
آدرین هم به صورت کامل راه افتاده وبه صورت کامل از لحظه ایی که تصمیم گرفت راه بود بدون زمین خوردن راه رفت . و من خدا را شکر می کنم که در این اسباب کشی چهار دست و پا راه نمی رفت پسر با هوشی هست می دونه چکار کنه که مامان سحر اذیت نشه من فدای آقایت بشم بزرگ مرد کوچکم . ولی هنوز کلمه جدیدی به واژگانت اضافه نکردی و ترجیح می دهی با اشاره جلو بروی .و در کل در این ماه کار های زیادی انجام ندادیم و خدا را شکر روزگاری را در کنار هم گذرانده ایم .
-
امروز آدرین برای چکاب بردم دکتر کنی و دکتر هم واکسن ماهگیت را زد و الان اصلا حوصله نداری .
-
از تمام دوستانمان متشکر هستم که برامون پیغام می گذارند . و به خاطر یک سری مشکلات بین پستای که می گذارم فاصله می افته تنهام نمی گذارند .
-
آرزومند آرزوهایتان ................سحر و آدرین