آدرین یکی یکدونه آدرین یکی یکدونه ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

آدرین بهونه کوچولوی قشنگم برای زندگی

قـرار نبـوده چنیـن آشفتـه و سردرگـم شویم

قرار نبوده تا نم باران زد، دستپاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر‌ بگیریم که مبادا مثل کلوخ آب شویم   قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی، ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی، خنده های مصنوعی، آواز‌های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی ... هر چه فكر می‌کنم می‌بینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟     قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم، از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم بعید می دانم راه تعالی بشری از د...
2 ارديبهشت 1392

سال نو مبارک

  باز هفت سین سرور   ماهی و تنگ بلور   سکه و سبزه و آب   نرگس و جام شراب باز هم شادی عید    آرزوهای سپید    باز لیلای بهار    باز مجنونی بید باز هم رنگین کمان   باز باران بهار   باز گل مست غرور   باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود   باز اسفند و گلاب   باز آن سودای ناب   کور باد چشم حسود باز هم سال جدید    باز هم لاله عشق    خنده و بیم و امید سال 1392 خورشیدی سال 3751  زرتشتی    ...
21 فروردين 1392

یک سال در اندوه نبودنش گذشت ...........

  چه13 باشد چه یک روز دیگــر ، وقتی سهم من از تمـام این روزهــا "نبودنت" باشـد ؛ نحس است روزها .............................. مرگ تو را چه جوری باور كنم؟ صحبت از پژمردن یك برگ نیست وای، جنگل را بیابان میكنند نبودنت.... ١٣ اسفند یک سال از نبودنت می گذرد روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم . .رفتی که باز گردی خداحافظی کردی که سلام دوباره ایی داشته باشی ولی ............رفتی................ کاش نمیرفتی ،که رفتنت بازگشتی نداشت و چه ناباورانه بود در سوگ نشستن ما و چه سخت است برایم گفتن از مرگِ تویی که هنوز باور نداریم دیگر نیستی ، هیچگاه نمیخواهم و نمی ...
15 اسفند 1391